پسر بچه ی نابغه

کلبـــــــــه تنهـــــــــــــــــایی!!!

(درانتهای نگاهت کلبه ای برای خویش خواهم ساخت تا مبادا در لحظات تنهایی ات با خود بگویی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.)(هر گونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.)

پسر بچه ی نابغه


زن و مردی چند سال بعد از ازدواجشون صاحب پسری میشن و چند روز بعد از تولد بچه متوجه میشن که اون یه نابغه اس بچه در یک سالگی مثل یک آدم بزرگ شروع به حرف زدن می کنه و

در دوسالگی به اکثر زبانها حرف میزنه در سه سالگی با اساتید دانشگاه به بحث و تبادل نظر می پردازه و در چهار سالگی پیش بینی های باور نکردنی راجع به علم و پیشرفت اون میکنه در جشن تولد 5 سالیگش در حضور همه فامیل اعلام میکنه :

من دقیقا یک سال دیگه میمیرم ، مادرم 18 ماه بعد از من میمیره و پدرم یک سال بعد از مرگ مادرم میمیره !!

پسر بچه همون طور که گفته بود در شش سالگی میمیره و مرد بلافاصله در چندین شرکت بیمه همسرش رو بیمه عمر میکنه طبق پیش بینی بچه مادرش هم در تاریخی که گفته بود میمیره و ثروت هنگفتی بخاطر بیمه عمر زن نصیب مرد میشه !

مرد تصمیم میگیره یک سال باقی مانده از عمرش رو به خوشی بگذرونه ، پس به سفرهای تفریحی زیادی میره ، در بهترین هتل های جهان اقامت میکنه ،

گران ترین خودروهای دنیا رو برای خودش میخره و در آخرین روز عمرش تمام دوستان و آشنایانش رو دعوت میکنه ، مهمونی مفصلی میگیره و آخرین شب زندگیش رو با یک دختر زیبا مشغول خوشگذرونی میشه ...

صبح با صدای جیغ دختره از خواب پا میشه و در حالی که تعجب کرده بود که چرا هنوز زنده اس می پرسه چی شده ؟

دختره جواب میده : وکیل خانوادگی شما تو راهرو افتاده و هیچ حرکتی نمیکنه ، فکر کنم فوت شده...


نظرات شما عزیزان:

ریحانه
ساعت16:32---12 مهر 1391
با این حساب وکیل خانوادگی پدر واقعی پسره بوده دیگه نه؟
پاسخ:اره دیگه....نکته رو گرفتی...


هانیه
ساعت16:32---12 مهر 1391
تقدیم به تمام خنده بازاریهایی ک قدرت بخشش دارن
:
:
با گذشت و بخشش، زندگی به سطح بالاتری از زیبائی صعود خواهد کرد. هر لحظه زندگی با بخشش، یک لحظه زندگی با شادی واقعی و بادوام خواهد بود.
این موهبت را به خودت عطا کن و از ارزش واقعی آن شگفت زده شو. @} ;-=D D


هانیه
ساعت16:21---12 مهر 1391
شوالیه گل سرخ عکس گلها نمیفته};-};-};-

هانیه
ساعت16:19---12 مهر 1391
};-};-};-

پونه
ساعت15:24---12 مهر 1391
آدرس وبلاگcute-girl تغییر یافت . باتشکر مدیریت وبلاگ.











مطلبت آخرش چی شد؟
پاسخ:یاس با احساس پونه مطلب رو نگرفت...18+


نصیبه
ساعت15:06---12 مهر 1391
خیلی جالب بود.

محدثه
ساعت11:05---12 مهر 1391
ارزوميكنم كه فروافتادن هربرگ پاييزي اميني باشدبراي ارزوهايت

داداش سعید
ساعت9:23---12 مهر 1391
آفرین
شما با افتخار لینک شدید


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:نابغه,زیباترین داستانک,زیباترین ها,پیشگویی,جالب ترین ها,داستان کوتاه خواندنی,حوادث جالب, ] [ 8:2 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]

[ ]