نویسنده: صادق چوبک
داستان کوتاه
یـک چیـــز خاکستـــری
» حجم: 194.39 کیلوبایت؛
زمان لازم برای دریافت 28.44 ثانیه با Dial-up
» نوع فایل کتاب: PDF
» تعداد صفحات: 2
نظرات شما عزیزان:
سطور جالبی بود و جمله آخری زیباتر:
واقعاً من در مملکت زندگی می کنم یا مملکت در من؟؟!!
فعلا بای
خوشگله یه حالت شادی داره افرین ادامه بده.
میگفت جالبه
تو هم گفتی چیش جالبه؟
من چیزی نگفتم
من دیواری بودم که همیشه محکم بودم
من دیواری بودم که حال بین اتاقت وطبقه ی بالا بودم
من همیشه منتظر بودم تا بهم نگاه کنی تا باهام حرف بزنی
اما توسرتو مثله کبک کرده بودی توی ال سی دی کامپوتر
درسته که دلم از سیمان و آهن بود ولی فکر میکردم یه روز
منو خواهی فهمید
که چقدر تلاش میکنم تا هر لحظه بهترین کاروبرات انجام بدم
اما اشتباه میکردم بزرگ تر که شدی یه گچ کار آوردی تاطرحو
نقش روم بکشه اما فقط چشمامو کور کردی و گوشامو از گچ پر
کردی منم کر شدم وتصمیم گرفتم نفس نکشم تا راحت بشم
زبونمو گاز گرفتم یک دفعه هوار شدمو اتاقت خراب شد تو هم
زیر وزن من صدمه دیدی صورتت له شده بود اما من هنوز
نمیدونستم تا حالا چرا حتی یک دفعه به من نگاه نکرده بودی
من راستش به آسمون نگاه نمیکنم وبه سقف اتاقم هم همینطور
این مطلبی بود که دیوار اتاقم توی خاطراتش نوشته بود...
[ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:دانلود کتاب,صاق چوبک,یک چیز خاکستری,کتابخانه مجازی,هتل شیراز,نویسندگان ایرانی, ] [ 14:56 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[