برای تو که خود می دانی کیستی و چرا ...
آتشی که شوق زندگی را در دروازه های قلبم
فروزان کرد
چه زود خاکستر شد!
و خنديدم به روزی که عشق مرد ،
رفاقت مرد ،
و جای خاليش رو قدر نشناسی
گرفت و تنها جوابم اين بود که :
ميخواستی نکنی!!
نظرات شما عزیزان:
وب زيبايييي داري.خوشحال ميشم به منم سربزني و نظر بدي.لينكت كردم اگه خواستي منو بااسم وبم لينك كن موفق باشي
باي باي
به منم سربزن خوشحال میشم
قصه هزارو یک شب میشه بود و خوندنی شد
مشق عشقای قدیم و میشه با تو خط خطی کرد
میشه شاه قصه هارو یه گدای پاپتی کرد
با تو هر جهنمی میشه بهشت
با تو میشه صد هزار قصه عاشقونه ساخت .
تا چشم من افتاد به گلبرگ جمالت ، زیبایی گل های بهار از نظر افتاد .
[ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:خاکستر عشق,شعر عاشقانه,قشنگترین ها,جملات خفن,رمانتیک ترین, ] [ 7:52 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[