کنار رودخونه نشسته بود، که ناگهان یک پری دریایی میبینه، بهش میگه: وااااای، زن من میشی؟
پری میگه: آخه من که آدم نیستم!
کمی سرش رو میخارونه و میگه: فکر کردی من هستم؟!
نظرات شما عزیزان:
مطالب زيبايي ميزاري، خدا قوت
يه پيشنهاد به نظرم ميتوني از فونت هاي بهتري استفاده كني.
وبلاگت زيباست ولي به نظرم يكم زياد شلوغش كردي ، عكس هاي مختلف با رنگهاي مختلف، يكمي رعايت ذوق بيننده وبلاكت رو بكن.
اينها رو دوستانه گفتم دوست من يه موقع برداشت بد نكني
[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:ازدواج عشق, ] [ 23:14 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[