تــــــــو آمــــدی....

کلبـــــــــه تنهـــــــــــــــــایی!!!

(درانتهای نگاهت کلبه ای برای خویش خواهم ساخت تا مبادا در لحظات تنهایی ات با خود بگویی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.)(هر گونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.)

تــــــــو آمــــدی....


 

تو آمدی که بگویی: اگر... اگر می رفت...

تو آمدی و کسی داشت سمت در می رفت!

    

تو آمدی و چنان زل زدی به پوچی من

که داشت حوصله ی انتظار سر می رفت!!

                                 

تو آمدی و کسی گوشه ی غزل هی با

ردیف و قافیه هایی عجیب ور می رفت

  

تو آمدی، کلماتی که مرد ساخته بود

شبیه صابون از دست شعر در می رفت

    

از اینکه آمده تا... بیشتر پشیمان بود

از اینکه آمده تا... هرچه بیشتر می رفت!

 

اشاره کرد خدا سمت پرتگاه... ولی

به گوش من... و تو این حرف ها مگر می رفت!

   

تو آمدی که بگویی... به گریه افتادی!

و پشت پنجره انگار یک نفر می رفت
 



نظرات شما عزیزان:

هانیه
ساعت22:19---22 آبان 1391
ای بابا نیلوفرم اشک ما رو دراورد

نیلوفرآبی
ساعت16:43---22 آبان 1391
به نسل های بعد بگویید ...

که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ...

نسل ما خود پیاز بود ...

که هر که ما رو دید گریه کرد


دوستدار متفاوت مغرور
ساعت14:55---22 آبان 1391

آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش کنم ،
شاید او تنهاتر از من باشد !


هانیه
ساعت13:08---22 آبان 1391
سالها بعد، یاد تو از خاطرم خواهد گذشت و نخواهم دانست کجایی اما،
آرزوی من برای خوشبختی تو، تو را درخواهد یافت و در بر خواهد گرفت
و احساس خواهی کرد اندکی شادتر و اندکی خوشبخت تر
و نخواهی دانست که چرا…


aghil
ساعت9:23---22 آبان 1391
در ستایش مهربانیت همچون نماز مسافر ، شکسته ام.
وبتون عالیه؛ به من هم سر بزنید.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:تو امدی,شعر عاشقانه,عاشقانه ترین شعر,زیباترین شعر,شعرمن,, ] [ 9:5 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]

[ ]